دل‌گرفتگی..

متن مرتبط با «ترسم که اشک در غم ما نامجو» در سایت دل‌گرفتگی.. نوشته شده است

عنوان اولین مطلب آزمایشی من

  • این متن اولین, مطلب, آزمایشی, من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد. مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار! اگر همه ما تجربیات مفید خود ر, ...ادامه مطلب

  • عنوان دومین مطلب آزمایشی من

  • این متن دومین, مطلب, آزمایشی, من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد. زکات علم، نشر آن است. هر وبلاگ می تواند پایگاهی برای نشر علم و دانش باشد. بهره برداری علمی از وبلاگ ها نقش بسزایی در تولید محتوای مفید, ...ادامه مطلب

  • یادمان

  • یکبار هم بعد از دانشگاه، در مسیر خانه، ایستاده بودیم انتهای ایستگاه فردوسی، جایی که بیشتر اوقات آخرین حرف‌هایمان را می‌زنیم و خداحافظی می‌کنیم. به معمولی‌ترین شکل ممکن حرف می‌زدیم و من در یکی از آشفته, ...ادامه مطلب

  • در چشم‌ها

  • از حضور در خیابان‌ها بیزارم. آنچه که «شهر» ذاتاً هست، می‌تواند آنچنان تو را تحلیل ببرد و از خودت تهی کند، که ناگهان وقتی سرت را بالا می‌آوری و چشمی روی خودت پیدا می‌کنی، درمی‌یابی موجودی مینیمالیستی ه, ...ادامه مطلب

  • عین الفِ درون

  • امروز تمام دانشگاه را به عشقِ کتابِ توی کیفم تحمل کردم. هروقت حس می‌کردم دستی آمده روی گلویم، کتاب را محکم به سینه‌ام می‌چسباندم، یا باز می‌کردم و جملات جادویش را می‌خواندم. صداها در هم می‌رفت، اما صد, ...ادامه مطلب

  • ما همونیم که می‌خواستیم خورشیدو با دست بگیریم

  • ترکیبی از بی‌کلمگی، شکست‌های پی‌درپی، شرایط جسمی نامناسب که هرازچندگاهی با خُرده‌بیماریِ بی‌اهمیتی اوج می‌گیرد، و چرخه شومی از اتفاقاتی که علت و معلول هم‌اند؛ زندگی‌ام در حال فروپاشی‌ست و تاریکی بی‌انتها می‌نمایاند و؛ عجب. این‌بار ققنوسی هم در کار نیست., ...ادامه مطلب

  • نمی‌فهمید چطور با آدم زودرنج رفتار کنید

  • نمی‌شود برایتان مُرد., ...ادامه مطلب

  • من ماتَ علی حبّ علی مات شهیدا.

  • ... ... ... ... من عشّق، فعف، ثم مات... ... کاش بمیرم از عشقت. من مات علی حب «مادر» مات شهیدا... به شرط آرام گریستن در روضه. به شرط آرام جان دادن پشت تابوت. به شرط دم نزدن از غربت. به شرط عمل، نه حرف. من مات علی حب علی... هرکاری می‌کنید، باشد؛ فقط آرام... + به قول رفیق: علی علی علی علی علی علی علی علی علی علی علی علی علی علی علی علی علی علی عل, ...ادامه مطلب

  • سلام، من سر صبحم! شما کجای شبی...؟#

  • یک چیزی هم بگویم، راست دیده‌امش. خامِ حرف‌های مردانی نشوید که از آزادی زن حرف می‌زنند. نانش را می‌خورند. هنوز پیدا نکرده‌ام جواب این سؤال را، که قوه قضائیه برای چه باید خودش را درگیر مسائل اینچنینی بکند. یکی از پسرهای کلاسِ ما در بحثی که نزدیک بود به دعوا بکشد سعی داشت به من بفهماند «مهدی موسوی» سبک جدیدی از شعر را پایه گذاری کرده در ایران. حالا من نگفتم منظ, ...ادامه مطلب

  • دلم درد می‌گیرد با حرف‌هایتان.

  • حالا که رفتم و خواندم، اگر المپیاد هم قبول نشوم ناراحتِ روی زمین ماندن حرف‌هایم نمی‌شوم. که چون دیدم سرنوشت جهان باید به اضمحلال برود، و حتی خودی‌ها بیشتر زخم بزنند، و نادان‌های مثلا خودی تا می‌توانند به گند بکشند و آن طرف هم از خدا خواسته ما را دچارِ پروپاگاندا کنند و بزنند و بکوبند و مردم هم سر تکان بدهند به تصدیق و... طرف می‌گفت تریبون‌ها دستِ شماست. خیر, ...ادامه مطلب

  • برای ما که هنوز همسفریم.. _ فاقد ارزش خوانش

  • 1. برای من که هنوز همسفرت هستم . 2. فاطمه؛ الان هم دارد باران می‌بارد. این باران‌ها بیش از هرچیز من را یاد قم می‌اندازند. من دارم با خاطره قم دیوانه می‌شوم. کاش یک روز دستت را بگیرم، ببرمت قم، خانه حاج‌بابا را نشانت بدهم، که کودکی من را از نزدیک ببینی. آن خانه کوچکِ نامرتب را، توی هوای بیابانی قم. توی شوره‌زار. که از دوازده به بعد باید روی نوک پا توی حی, ...ادامه مطلب

  • من امیدم را در یأس یافتم

  • 1. جز شعرهایی که به‌رغم بی‌وزنی به گوش مخاطب عام آهنگین و پرعاطفه به نظر رسیده و زبان‌به‌زبان گشته و اینستگرمی شده و برای اتخاذ ژست‌های خاص استفاده می‌شود، شاملو شعرهای دیگری هم دارد، که قطعا به آن دیگرها برتری دارند. جایی می‌گوید ما شکیبا بودیم، و این است آن کلامی که ما را به تمامی وصف می‌تواند کرد. این یک جمله معمولی نیست، یک شعر معمولی نیست، شکیبایی ساده, ...ادامه مطلب

  • نامه پنجم احتمالی

  • انگار دارم در یک فیلم زندگی می‌کنم. فیلمی که از سابقه درخشان کارگردان نبوغ‌آمیزش، حدس می‌زنی معناگراست، حدس می‌زنی باید حدأقل ده بار فیلم را تماشا کنی تا بفهمی حرفش چیست، چه گره‌ای از روح بشر باز کرده و این بار روی کدام جنبه ناشناخته روح آدمی دست گذاشته؛ با همه این پیشفرض‌ها به تماشای فیلم می‌نشینی، با دقت. و در آداب تماشای اینگونه فیلم‌ها نوشته‌اند خوردن و , ...ادامه مطلب

  • از رنجی که می‌بریم| چهار

  • شنیدن 1. دیشب بخشی از مناجات خمس عشر را می‌خواندم؛ بخش دوم، مناجات شکوه‌کنندگان؛ استاد صفایی می‌گفت لزوم شکایت دستیابی به سه مرحله است، اول اینکه تو پذیرفته‌ای نسبت به واقعیاتی در موضع ضعفی، دوم اینکه به کسی شکایت می‌کنی که به عدالت و قوت عملش اطمینان داری، و سوم اینکه معتقدی ظلمی به تو وارد شده. می‌بینی، وقتی کلمات را کاملا برای خودت تعریف می‌کنی معانی, ...ادامه مطلب

  • من مات تصویر توئم

  • 1. من هیچ‌گاه از تعریفی زیاد خوشحال نشدم، همانقدر که از قضاوت‌های ناعادلانه و اشتباه و فحش‌ها و بدوبیراه‌ها، چراکه من یک شهروند متوسطم و مثل همه آدم‌ها روز خوب و بد دارم، گاهی به تمام جهان آنچنان عمیق خندیده‌ام که شاید گمانِ چندنفری را در راه، نسبت به کلیت انسان‌ها تغییر داده باشم، و گاهی به‌رغم تلاشم برای فروخوردن احساسات، آنچنان در میانه خیابان به پهنای صو, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها