آدم گاهی دوست دارد بتواند بعضی آهنگها را با واقعیات زندگی خودش مطابقت بدهد و با آنها اشک بریزد. بعضی آهنگها را گوش میکنی احساس میکنی جای یک شکست عاطفی بزرگ در زندگیات خالیست! این است که عقلا میگویند موسیقی عقل را زائل میکند، تمایلات مضحک بهوجود میآورد و در بعضی موارد آنقدر بحرانی میشود که زندگی را به صحنه بروز و تظاهر خودش تبدیل میکند. با این حا, ...ادامه مطلب
یک حقیقتی وجود دارد و آن هم اینکه ادبیاتخوانده باید با ادبیاتخوانده ازدواج کند؛ اگر درصد بالایی از شعر و کلمه در خون هردوشان بتپد. استاد المپیاد یکی از همکلاسیها، همسر استاد المپیاد یکی دیگر از همکلاسیها بود؛ یک چیز جالب در نگاه به کتابخانه و کتابهاشان که جلب توجه میکرد، وجود دو تا از خیلی کتابهاست تا سال ازدواجشان. , ...ادامه مطلب
فردا جشن عقد صباست. آمدهایم قم. کامپیوتر ندارم، لبتاپ هم. پرِ حرف بودم امشب، پرِ درد. پرِ نگرانی برای آرزوهایم، آرزوی آن جمع آرمانی، آن جامعه آرمانی، آن انقلاب عظیم که چند سال بعد باید در اوج هیاکلِ تکاملِ چهل سالگی بدرخشد و نمیدرخشد. پرِ ترس برای همه آنچه این سالها از دست دادم، همه آنچه سالهای بعد میبازم، و راه تازهای که دو ساعت پیش روبهرویم دهان باز کرد به دعوت و تاریک مینمود، من اما رفتم. من اما یک بچه تجربهگر، آن دانشآموز لاغر پر التهاب را، با آن فرم مدرسه غمانگیز گشاد، از سالها قبلم بیرون کشیدم و انداختم روبهروی واقعه. آنقدر نگرانم و ترسیده و تنها، که اگر دستهای خیسم به ,گنجشکی ...ادامه مطلب
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید: <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">,تشکیک ...ادامه مطلب
- Where are you, Dan? - Here. - What time is it? - Now. - What are you? - This moment. | Peaceful Warrior - 2006, ...ادامه مطلب
۱. میرود پیش رسولالله، میگوید که در صحرایی که با زن و فرزند و غلامان مسکن دارد، گاهی همه دنبالِ کاری میروند و او میماند تنها. اذان میگوید و نماز میخواند. و میپرسد که نمازش جماعت است؟ ۲. المؤمن وحده جماعة. المؤمن وحده حجة. ۳. اوضاع جهان از وقتی رو به وخامت رفت که ما مثلابچهمسلمانها فکر , ...ادامه مطلب
+ من نمیگم مسلمون باشید! من فقط میگم لااقل ادای مسلمونی در نیارید. + فراستی نامه نوشته به کمیسیون فرهنگی مجلس، که گشت ارشاد ۲ فیلم فلان بهمانیه و جلوی اکرانشو بگیرید. فرخنژاد تو اینستاگرامش یه چیزی نوشته با این مضمون که «پول نداشتی میگفتی خودمون برات جور میکردیم».. بله؛ اینا فقط خودشون اجازه حرف زدن دارند. به هر صورت گشت ارشاد فیلم زردیه. شاید از «سلام بمبئی» بهتر باشه، ولی فیلم زردیه. , ...ادامه مطلب
دلم میخواهد خودم را پرت کنم روی یک سطح نرم، فرو بروم، فرو بروم، و هیچ کار نکردهای نداشته باشم. که یک لحظه راحت، چشمهایم را بگذارم روی هم، بیکابوس بخوابم.. حیف شد که انسان «فانی» نیست. نه؟ فکر «بعد»، مگر یک لحظه راحتمان میگذارد؟!, ...ادامه مطلب
این دل دیگر هیچ وقت آرام نمیگیرد... + نخوانید. نخوانید اینجا را. نخوانید این ترشحاتِ ناآرامی را. این تپشهای بیصاحب را. باید بگویم برای کسی که نیست... باید بگریم برای کسی که نیست... باید سرکنده شوم، مگر این جان را جایی بپذیرند... نخوانید.. خواندن ندارد... + سربند «نحن ابناء الخمینی»ام را، به نشانِ حماسه، با تنم خاک کنید... که ما از مادر به حماسه زادیم...؛ حتی اگر به حماسه نمیریم! تمت., ...ادامه مطلب
توی چرکنویسِ هندسهام، بینقطه نوشته بودم: کاش آدمی را توان از خویش گریختن بود. فاطمه گفت مثل آن آهنگ علیرضا قربانیست که میگوید:«از خویش میگریزم...». دیدم چقدر راست میگوید. آهنگ را نه که زیر باران، که زیر ستارهبارانِ جادهی تهرانقم، وقتی از بهشت به جهنم رجعت میکنی باید شنید. + پوستر آلبوم طریق عشق محمدرضا شجریان را دیدهاید؟ استاد شعر معاصرمان تویِ دوره، انگار همسانِ جوانیهای شجریان است... با آن صدا که شعرهای شاملو را میخواند؛ با آن صدا که «در حجمی از بی انتظاری» سیمین را خواند... با آن صدا که فروغ را... از معدود چیزهای دوستداشتنی آن دوره بود. + خیلی قبلترها، بابا شجریان میگذاشت توی ماشین... حالا نه. حالا خیلی چیزها فرق کرده., ...ادامه مطلب
1. «کجا می رین»؟ «سر پل آهنگ». 2. «ماهان! ماهان»! ... «ماهان»! ... «ماهان جلوییا صدات می کنن». «چیه»؟ «تو چیزی می فهمی»؟ «آره»! «ما نمی فهمیم»... «چون صداش آرومه». 3. «تو مثه بارون بهاری... من مثه برگریزون پاییز... ریزش ما توی ما دو تا مشترکه»... «ریزشه که توی ما دو تا مشترکه»... 4. بریز. لیوان اول را. لیوان دوم را. لیوان سوم را. چهارمی را. پنجمی را. از همان اول هم شراب مست نمی کرد که... جمال ساقی را عشق است... چایی که تو بریزی را عشق است... چای مجلس تو را عشق است... 5. باران بریز. باران بریز توی کاسه ام. آب دریا را خم کن که سرریز شود توی دست هایم. یک دریا را جا می کنم توی دست,تا کجا؟,حاجی کجا؟,کو کجا؟,چی؟از کجا؟,کی کجا؟ ...ادامه مطلب