دل‌گرفتگی..

متن مرتبط با «امان ز لحظه ی غفلت که شاهدم هستی» در سایت دل‌گرفتگی.. نوشته شده است

عنوان اولین مطلب آزمایشی من

  • این متن اولین, مطلب, آزمایشی, من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد. مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار! اگر همه ما تجربیات مفید خود ر, ...ادامه مطلب

  • عنوان دومین مطلب آزمایشی من

  • این متن دومین, مطلب, آزمایشی, من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد. زکات علم، نشر آن است. هر وبلاگ می تواند پایگاهی برای نشر علم و دانش باشد. بهره برداری علمی از وبلاگ ها نقش بسزایی در تولید محتوای مفید, ...ادامه مطلب

  • فاقد ارزش خوانش؛ نُه

  • دورم این مدت پُر از آدم‌های تازه‌ای شده بود که از دور زیبا به نظر می‌رسیدند. خیره مانده بودم که شاید از هرکدام رفیقی برای روزهای تازه‌ام در بیاید، در دوری از هم‌صحبتان قدیم. در دوری از کسانی که یادگار, ...ادامه مطلب

  • وضوحِ ایام

  • شنیدن من هنوز از یکی‌شدن با خودم ناتوانم، و در جستجوی مدامِ آدمی، همانطور که به تبع بشربودن می‌دانی، پیِ خودم می‌گردم. گاهی شب‌ها وحشت‌زده از خواب می‌پرم، از وحشتِ احساسی شبیه به تهی‌شدن از خودم. انگا, ...ادامه مطلب

  • فاقد ارزش خوانش - یازده

  • «مامان، نکنه اصلا هیچ آسانی‌ای تو کار نباشه؟» پ.ن: «می‌خواستم بگم حالم خوب است، هنوز از فشار و استرس نیفتاده‌‌م به حال مرگ، اما همه‌ش که همین‌ها نبود. گفتم حالم خوب نیست، همه‌چیز مبهم است، تو دلم گفت, ...ادامه مطلب

  • تطمیع!

  • شایان تدین یادداشت خوبی درباره تازه‌ترین شاهکار کارگردانِ مورد علاقه‌ام، ون تریه، نوشته، که البته خواندنش قبل از دیدنِ فیلم توصیه نمی‌شود. ضمن اینکه باری که فیلم روی دوشم گذاشته بود برنداشت. مدت‌هاست , ...ادامه مطلب

  • فاقد ارزش خوانش - دوازده

  • هزاربار است که می‌آیم چیزی بنویسم و نمی‌توانم. می‌نویسم «بعد از تلاش‌های طولانی فهمیدم چیزی که گریبان‌گیرش شده‌ام چیست». بعد نگاه می‌کنم به «تلاش». به «گریبان‌گیر». «تلاش» را تغییر می‌دهم به «دست‌وپاز, ...ادامه مطلب

  • معاشقه؛ یک

  • میانه موجودیت‌هایی که از ترکیبشان نمی‌توان انتظار برخاستن رومنس داشت، ما در حال معاشقه بودیم؛ و تازه آن موجودیت‌ها را هم به‌تمام نداشتیم، من که حتی کمی هم نداشتم. پ.ن: تابه‌امروزِ زندگی‌ام، انقدر با , ...ادامه مطلب

  • یادمان

  • یکبار هم بعد از دانشگاه، در مسیر خانه، ایستاده بودیم انتهای ایستگاه فردوسی، جایی که بیشتر اوقات آخرین حرف‌هایمان را می‌زنیم و خداحافظی می‌کنیم. به معمولی‌ترین شکل ممکن حرف می‌زدیم و من در یکی از آشفته, ...ادامه مطلب

  • ریاضـ ت ـیــات؛ فاقد ارزش خوانش

  • ظالمانه‌ترین مجموعه‌اتفاقات این جهان، سیری‌ست که تو را دیوانه‌وار به سمتِ چیزی می‌کشاند، و عشق تو را در چیزی می‌‌ریزد که در آن میان‌مایه‌ای. چیزی که باید تمام بودنِ کسی دیگر در آن را، از دور به تماشا , ...ادامه مطلب

  • ابدی

  • فقط وقتی درمی‌یابی مقدسِ مطلق کلمه‌ست، که سنگینی سینه‌ات به هیچ خیابان‌مترکردنی آرام نگیرد و تراوش واژه‌ها از ذهن ناشکرت ایستاده باشد؛ دوزخ. زنی با طولِ موهای متوسط، با لباس خوابی سفید و نازک میان سرم, ...ادامه مطلب

  • از فصل قبلِ «فاقد ارزش خوانش»؛ چهار

  • گونه‌اش را بوسیدم. گفتم خیلی سخت بود خودمو قانع کنم مهم‌ترین اصل زندگی‌مو زیر پا بذارم. پرسید کدوم اصل؟ گفتم اساسی‌ترین اصل. اصلِ یا همه‌چی یا هیچی‌. تصور کن نشسته‌ای پیش یک عده آدم‌حسابی. سکوت کنی و, ...ادامه مطلب

  • از فصلِ قبلِ «فاقد ارزش خوانش»، فاقد ارزش خوانش؛ پنج و شش

  • چند ماه پیش، یکی از رفقا، در پیامدِ آن اتفاقِ رخ‌داده، یک فایل به‌نام break up فرستاد برایم از دکتر شیری؛ گمانم نزدیک بیست‌دقیقه بود، و من که عادت به شنیدنِ سخنرانی‌های طولانی‌مدت، آن هم بدون موزیک , ...ادامه مطلب

  • صرفا جهت ثبت؛ فاقد ارزش خوانش؛ هفت

  • یکی از تلخ‌ترین لحظات لوکسی که بشر به خودش دیده، لحظه‌ایه که کد run میشه ولی خرابه و تو هم دیگه نمی‌دونی چه غلطی باید بکنی. پ.ن: بعد از بدخوابی و تقریبا بی‌خوابی دیشب، دو ساعت پیش برای نیم‌ساعت روی م, ...ادامه مطلب

  • بی‌هیچ

  • آنقدر از روی جوابِ مسئله‌ها، چیزی را حل کرده‌ام که مریض شده‌ام. مثلا همین برج هانوی، وقتی برای دیسک‌های سه‌تایی و چهارتایی و پنج‌تایی حل کردمش، بین راه حلِ این سه‌تا دنبال کشف یک رابطه بودم تا بتوانم , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها