میانه موجودیتهایی که از ترکیبشان نمیتوان انتظار برخاستن رومنس داشت، ما در حال معاشقه بودیم؛ و تازه آن موجودیتها را هم بهتمام نداشتیم، من که حتی کمی هم نداشتم.
پ.ن: تابهامروزِ زندگیام، انقدر با لاکان درباب عشقبازی متفاوت نیندیشیدهام. تمنایی برای یکیانگاری، برای درمیان گذاشتنِ پشتهای از درد و رنج در رخت خواب بیخوابی، ملتهب و گرمازده؛ اوج بیاحترامی من را به طرفداران نظریات هورمونی برسانید، حتی پیش از آنکه هموار کنید زحمت شرح این را، که اینها برآشفتن و شوریدن انسانی ابزورد برای یافتن معنا از مبتذلترینِ تصویرها نیست. انحناها محو میشوند، برهنگی از میان برداشته میشود، و بیشتر پیدا نیست کدام دست مال کیست و این انگشتهای توست روی ترقوه من، یا انگشتهای من است روی تن خودم. از یاد نبر، من در تمام زندگیام، گریختهام از آویختن به چیزی برای بیهوده نبودن؛ با شراب فقط در عواقب مشترکی.
پ.ن دو: آه چه شیرینموهبتی برای من که حتی از چهره خود بیزار بودهام..
دلگرفتگی.....
ما را در سایت دلگرفتگی.. دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : ebihich8 بازدید : 191 تاريخ : شنبه 22 دی 1397 ساعت: 4:32