سرکار علیه، فرزانه خانمِ میـم؛
نظر به اینکه دستگاه گوشی حضرتمان را، والده محترمه توقیف فرمودهاند، و حضرتمان نمیداند چرا در آن تلگرام گوربهگوری نام جنابتان در کانتکتها نیامده و از چگونگی یافتن نامتان بیخبر است، عنایت فرموده، این بیخبری را حمل بر بیمعرفتی نفرمایید. همانطور که میدانید حضرتتان در معرفت ورزیدن شهره دیار خویش است. جنابتان حتی توییتر را پاک نموده (ما نیز؛) و یحتمل آن توییت پر مهر ما درباره تقدیم متکایمان به شما (دفعه اخری فرموده بودید که: خوشا به تو فاطمه با این متکای راحت)، را ندیدهاید. ضمن اینکه پنجرهمان بیست و چهاری برای از یاد نبردن حضرتتان باز است؛ پشهها ناکارمان کردهاند گرچه توری ناشیانهای محض انبساط خاطرتان به پنجره چسباندهایم که سوسک از توی سوراخهایش رد نمیشود. مضافاً اینکه خم و کمّ دیدار فراهم نیست؛ والده گرامی دمبهدم چروک میاندازند به پیشانی که باز کدام خرابشدهای میخواهی بروی! مندلیف و کیرشهف و فلانف را منتظر نگذار؛ اینگونه بود که یک ماهیست روی ماهتان در چشمه چشممان منعکس نشده. عوضش تا دلتان بخواهد اگزجره تف دیدهایم و تنهاتنها صُور مسئولان نظام را -البته به نیت حضرتتان دو برابر- با ایمجنریتف یکی کردهایم.
با تشکر؛ کشتهمرده رفاقت، شکستهبسته آن دوتا چشم خوشگل مشکی، دماغ اغیار از تنفس بوی پیراهنتان دور، چاکر پاکر، مخلص و اینها؛ حضرتتان، فاطمه چ.
برچسب : نویسنده : ebihich8 بازدید : 152