بعضیوقتها که بیکار میشوم، مینشینم فکر میکنم اگر این تراکمِ جوش روی سرشانههام خوب نشود، چطور لباس عروس بپوشم؟ به یک جواب رسیدهم؛ اگر خوب نشد لباس با حجاب میپوشم، و به چندتا از رفقا میسپارم بروند هرجا که چندتا خانم به سمینارهای احمقانهشان نشستهاند و قطعا زمزمه میکنند: «حتماً عروس مشکلی داشته که لباس پوشیده تن کرده»، و بگویند عروس روی سرشانههاش دو سطح کوچک متراکم جوش دارد، که تا آخر مجلس بتوانند راجع بهش داستان ببافند. حتی اگر حوصله اکستنشن مو هم نداشتم و موهایم را هم پوشاندم، میسپارم بگویند «عروس کچله».
زمین هم که قطعاً کج نیست؛ من بلد نیستم برقصم.
+ در دو سال اخیر هروقت خواستهام موهایم را کوتاه کنم به این فکر میکردم که اگر حالا زد و بر فرض محال پسفردا عروس شدم با این موها چه کنم؟ یک بار که بعد کوتاه کردن موهام، زانوی غم به بغل، نشسته بودم یک کنج خانه، صبا من را از این غم جانکاه بیرون کشید؛ چیزی وجود دارد به اسم اکستنشن مو، که موهای دیگر را سر موهات میچسبانند و مدل را روی آنها اجرا میکنند. بله؛ علم پیشرفت کرده عزیزم. علم خیلی پیشرفت کرده.
برچسب : نویسنده : ebihich8 بازدید : 123