۱. به فاطمه میگم: کاش حداقل پولدار بودیم، روزی دوتا هایپ میخوردیم، خوابمون نمیبرد.
۲. دارم یاد میگیرم با خودم کنار آمدن را!
۳. فکر میکنم جسم در عالم حقیقت، حقی بر محدود کردن روح ندارد. بر همین اساس است که میگویم وقتی یک حرکت روحی و درونی شکل میگیرد، جسم است که باید بی هیچ چون و چرایی از روح تبعیت کند؛ جسم نمیتواند تعیین تکلیف کند که در طول راه برای رفع خستگی من بخواب. بنابراین نمیتواند برای جلب توجه آسیبی از بی خواب و خوراکی به خود بپذیرد. پس روح میتواند این حق را به خودش بدهد که برای باور عمیقی، بی وقفه کار کند. قوانین حاکمِ فیزیکی را، مانیفست درونی آدمها تغییر میدهد. پس نسخههای روزی شش ساعت خواب را هم.
۴. با خود کنار آمدن، علیالظاهر و در علم(!) روانشناسی امروز، مهارت بزرگیست. به ما میگویند باید با آنچه که هستید کنار بیایید. خودتان را با ویژگیهای خودتان بپذیرید. اگر حتی خطایی مرتکب شدید، آن خطا ارزش ماندن و محاسبه و سرزنش خود را ندارد. ... این رویه لااقل برای من اول ابتذال است.
۵. بعضا پیران طریقت هم که معتقد به حکمت عملی هستند!
۶. من تفسیر دیگری دارم! با همان قانون عمل و عکسالعمل خودتان، که سرش قسم میخورید و به اعتمادش در و دیوار اتاقتان را پر از نمودهای مختلف آرزوهایتان کردهاید. و آن اینکه سرتان را بزنید به دیوار، درد میگیرد! باور ندارید امتحان کنید.
۷. قهر او هم از مهرش میآید؛ اما قهر را دارد. جهنم را دارد. و باور کنید وزن آیات قرآن یکیست. کتاب خدا را تحریف نکنید. به هیچ بهانهای.
۸. فاتقوا النار التی وقودها الناس...
۹ . قل یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ...
۱۰. روحی قلبی لدیک، صلیالله علیک، یا اباعبدالله...
۱۱. مگه یادم میره آقا؟ که از مادر چه شبهایی/ حسین جانم، حسین جانم، شنیدم جای لالایی... | #حامد_زمانی - #رفیقم_حسین
۱۲. من همین خدا را دوست دارم. خدای مقتدر بزرگی که در نگاه رحیمش، آنکه میداند با آنکه نمیداند برابر نیست. خدای مقتدری که دنیایش جنگل نیست. قانون دارد و قوانینش لازمالاجراست.
۱۳. باید خودکشی کنم که تنم را بنده روح کنم. وقت برای خوابیدن و موجسواری بر تحولات ناشی از بالاپایین شدن هورمونها را ندارم. دیر کنیم رزق را تقسیم کردهاند و تمام شده...
۱۴. دارم از لابلای کنکور برای خودم شیوهنامه خودسازی در میآورم.
۱۵.
دوسِت داشتمو
دارمو
خواهم داشت... | #همان
۱۶. فکر میکنم اگر پسر بودم لحظهای برای رفتن تردید نمیکردم. بعد یقه میگیرم از خودم که تفاوت از رؤیا تا عمل بسیار است... حالا که نیستی و باید رؤیای چپیه عراقی ببافی، یا حداکثر توی خانه سرش کنی...
۱۷. من چیزی از بعدش نمیدانم فاطمه. فقط میدانم داستان ما به اینجا ختم نمیشود. ما ادامه داریم. مثل جهاد. مثل جهادِ عماد. مثل عماد. مثل سیدحسن. مثل کربلا و عاشورا و مارونالرأس و ضاحیه. همین کافیست برای من و تو که مدام دلشوره به سر رسیدن داریم. همین که حتی اگر بمیریم، خونمان از گهوارههای کودکی دیگر خواهد جوشید.
برچسب : جملات رفیقانه,عکس رفیقانه,شعر رفیقانه,اس رفیقانه,سخنان رفیقانه,جمله رفیقانه,متن رفیقانه,sms رفیقانه,پیام رفیقانه,پیامک رفیقانه, نویسنده : ebihich8 بازدید : 162